عذاب الیم
-شعبده شبهات تلاش میکند به برخی سوالات و شبهاتی که در خصوص دین مطرح میشوند را پاسخ دهد.
شعبده «عذاب الیم» توسط یکی از عزیزان گروه با متن زیر سوال شده است که در قالب فایل های صوتی زیر پاسخ داده شده است.
شعبده شبهات ۱- عذاب الیم ۱
شعبده شبهات ۲- عذاب الیم ۱
شکنجهگر اعظم!!!
لیست شکنجههایی که این خدای به اصطلاح رحمان و رحیم برای بندگان گنهکارش آماده کرده را بخوانید:
الله در جهنم لباس هایی از آتش بر تن گناهکاران می کند[الحج/۱۹] و از چشمه های بسیار داغ به آنها می نوشاند[الغاشیة/۵] ، غذایی به آنها می دهد که همانند فلز گداخته در شکم ها میجوشد[الدخان/۴۵-۴۴] ، در آنجا نه چیز خنکی می چشند و نه نوشیدنی گوارایی[النبأ/۲۴] ، جز آبی سوزان و مایعی از چرک و خون[النبأ/۲۵] ، با بدنهای کبود[طه/۱۰۲] در حالیکه در غل و زنجیرند و فریاد واویلایشان بلند است[الفرقان/۱۳] به میان دوزخ پرتابشان می کند و سپس بر سر آنها از عذاب آب جوشان می ریزد[الدخان/۴۸-۴۷]. زمانی که پوست های تنشان بریان میگردد و میسوزد، پوست های جدیدی بر اندام آنها قرار میدهد تا عذاب الهی را بچشند[النساء/۵۶]. در آنجا نه میمیرند و نه زندگی میکنند[طه/۷۴]. آنجا چنان وحشتناک است که هر مادر شیردهی کودک شیرخوارش را فراموش میکند و هر بارداری جنین خود را بر زمین مینهد[الحج/۲]. شعلههای سوزان آتش همچون شمشیر بر صورت هایشان نواخته میشود[المؤمنون/۱۰۴]. آنها را در میان باده های کشنده و آب سوزان قرار میدهد و در سایه دودهایی متراکم و آتشزا[الواقعه/۴۳-۴۲]، هنگامی که غل و زنجیر بر گردن آنها قرار گرفته آنها را کشان کشان در آب جوشان وارد میکند و سپس در آتش دوزخ افروخته میشوند[غافر/۷۲-۷۱]. هرگز فرمان مرگشان را صادر نمیکند، عذاب آنها آتش است. و هر زمان بخواهند از آن خارج شوند آنها را به آن باز میگرداند و به آنها میگوید بچشید عذاب آتشی را که انکار میکردید![السجدة/۲۰] آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها هستند، آتشی که مامورینی بر آن گمارده شدهاند که بسیار خشن و سختگیرند[التحریم/۶]، آتشی شعلهور و پرلهیب که همسر ابولهب در حالیکه بر گردنش طنابی از لیف خرما است، هیزمکش آن است[المسد/۵-۳].
و…
به نام خدا نمیتوان کشت
به نام خدا نمیتوان نفرت ورزید
به نام خدا نمیتوان سوزاند
به نام خدا تنها میتوان عشق ورزید و بس.
به شخصه وقتی ترجمه قرآن رو می خونم یک هولی تو جونم میفته و بی رودربایستی و بدون تعارف فکر میکنم این خدایی که از طریقاین کتابت داره با من بنده صحبت میکنه هیبت عظیمی داره که با چشم نمیشه ردیابیش کرد و من ،مستمع صدایی هستم کهچندصد ترلیون سال نوری رو در یک دالان غارمانند درنوردیده و نتیجتا صوت یا ندای مهیبی که سمعِ فهم میشه حال آدم رو دگرگونو پاهاش رو سست میکنه.
عرضم اینه که خیلی حس نزدیک والد و فرزندی یا عاشق و معشوق با صاحب این کلام نمیتونم داشتهباشم.
با توصیف این احوالات برای این جزغاله شدن ها و لباس های آتشین و چشمه های داغ و فلزهای گداخته و چرکین و خونین چهاستدلال محکمه پسندی میشه داشت تا موجب بددلی و قضاوت استیلای جلوه سنگین قهاریت و قداریت خداوند رحمان و رحیم نشه. چون به نظرم قسی القلب ترین وجودها هم به شرط استفاده از قوه عاقله حتی( میبخشید این عبارت رو به کار میبرم )برای قاتلفرزندشون هم نهایت به همون قصاص عین به عین اکتفا میکنن.
اگر هم اینطور بازگو بشه که تک تک مثقال خطاها جمع خواهد شد و تمثلش به این جهنم خونین و چرکین بدل میشه باز هم به نظرمخیلی قابل تطبیق و تلطیف با اعتدال و رحمانیت یا اون حدیث قدسی که میفرماید خودم خونبهاش میشم نیست.
بنده که در این دنیا حتی یک جیزش رو هم فهم نکردم چطور میتونم درکی از این زغوم مذاب گداخت پذیر چرکین توام با خونابهداشته باشم.
اصلا اگر با این عقلم همین الان بهم بگن اگه خطاهات جمع بشه یک همچین جهنمی انتظارت رو میکشه در عوض کارخوب کنی طبقههفتم بهشت میبرنت حاضرنیستم ریسک این جهنم رو به جون بخرم ولو به امتیاز تکامل و ارتقاء درجات روحی باز هم نمی پذیرفتم.
ترجیح میدم همون خاک و گیاه
و آب رودخونه باشم تا انسان مختار.
چطور میشه حقیقت این هیمنه و سترگی عظمت عذاب رو که باهر عقلی و هر درجه فهمی بزار بردارش میکنی باز هم از عدالت واعتدال خیلی بعید به نظر میرسه رو استدراک کرد.
همون هیتلر و شمر و ابن ملجم و … که در عین سفاکی و شقی القلبی بودن رو هم باز گوشه ای از دلم میگه شاید چون فهم و درکو شهود درست و درمونی از شدت اثر نتیجه یا خود عمل نداشتن فلذا مستوجب یک همچین عذابی نیستن چون کسی که نمی دونه ودرک نمیکنه و مکاشفه و دریافتی هم نداره یا به قولی ضعف حکمتی داره، عذری برش نیست.منظورم فهم خطا نیست چون بالاخره هر عقلی با یک دو دوتا چهارتای ساده یک چیزهایی رو بد میدونه،منظورم فهم شدت آثار وطبعات خطا در این عالم و ابعاد دیگه هست .